روز نوزدهم فروردین۹۰، صبا در صفوف مدافعان اشرف بود. و برای ولیفقیه خونخوار و مزدورانش، که استمرار زمستان نفرتانگیز ستم را برای ایران میخواستند، صبا بودن، یعنی نسیم و پیام بهار بودن جرم بزرگی بود. آری! صبا با سموم زهری زمستان ارتجاع به خاک افتاد.
حالا صبا به خاک افتاده است. برای اشرف و برای ایران، ایستاد و به خون غلطید. و به همه دختران و پسران ایران پیام داد که با دست خالی هم میتوان ایستاد و جنگید. و به این دلیل، روحش همچنان همراه قافله نبرد است. چرا؟ چون صدای شکنجه ملتش، همچنان در میهنش طنینانداز است.
صبا بگو که چهها بر سرم درین غم عشق ز آتش دل سوزان و دود آه رسید.
لحظات قبل از شهادت دستش در دست پدرو همرزم دیرینش بود و پدر در مورد آن لحظات نوشت:
«بعداز تیر خوردن صبا وقتی همراه او به بغداد میرفتم، افسران عراقی بهصورت سازمانیافته سعی در اتلاف وقت داشتند، یکی از آنها به اسم رائد یاسر وقتی متوجه شد من پدر صبا هستم به سراغم آمد و گفت اگر جان دخترت را میخواهی نجات دهی، همین الآن از اشرف جدا شو و با من بیا، بهترین امکانات پزشکی فراهم است بعد هم تو و دخترت را به هر کشوری که بخواهی اعزام میکنیم. من عصبانیتم را از این میزان دنائت مهار کردم و فقط برای اینکه او مانع کندتر شدن رسیدن صبا به بیمارستان نشود به او گفتم ما در این جا مهمان مردم عراق هستیم و انتظاری بیش از امکانات در دسترس آنها نداریم. صبا به اصرار از من خواست بگویم بین من و آن افسر چه گذشته است، وقتی ماجرا را گفتم، گفت بابا چرا نزدی توی دهنش؟
در میان راه یکی دوبار یاد خواهر مریم کرد و گفت الآن با شنیدن این خبرها چه میکشد. بعد یاد برادر مسعود کرد و گفت «آخ، او همیشه بدترین دردها را باید تحمل کند» سرانجام وقتی ساعت ۹ شب که بیش از ۱۴ساعت از خونریزی صبا میگذشت داشتند او را به اتاق عمل میبردند باصلابت و اطمینان دست مرا فشرد و گفت «نتیجه هرچه بشود به نفع جنگ صد برابر است».
اکنون آیا هنوز جای آن هست که بپرسیم: «مگر صبا هرگز به خاک میافتد؟
صبا به خاک نمیافتد ای رفیق نبرد نسیم کشته نگردد ز تیغ زاغ و زغن
چنان نسیم بهاری، ز نو بهاران گفت وزید و خواند پیام سقوط اهریمن
صبا صدای دلانگیز مهر فردا بود صبا صلای من و ما، خطاب با دشمن
هماره عطر پیامش وزد به دشت و به باغ به خاک میهنش ایران، چو بوی مشک ختن.
دوستان براي هزاران صباي ديگر كه جانشان در خطر است كمك كنيد و هر حمايتي كه از دستتان برمي آيد انجام دهيد
صداي صبا آزادي به هر قيمت بود
نبايد اين صدا خاموش شود
صداي صبا در اشرف است
براي نجات جان هزاران ايراني ديگر كه براي آزادي ميجنگند اين پتيشن را امضاء كنيد
حتما براي امضاء فقط لايك كافي نيست
اسم وايميل خودتان را وارد كنيد و بعد دگمه ساين اين را فشار دهيد
اطلاعات شما محفوظ مي ماند
صبا بگو که چهها بر سرم درین غم عشق ز آتش دل سوزان و دود آه رسید.
لحظات قبل از شهادت دستش در دست پدرو همرزم دیرینش بود و پدر در مورد آن لحظات نوشت:
«بعداز تیر خوردن صبا وقتی همراه او به بغداد میرفتم، افسران عراقی بهصورت سازمانیافته سعی در اتلاف وقت داشتند، یکی از آنها به اسم رائد یاسر وقتی متوجه شد من پدر صبا هستم به سراغم آمد و گفت اگر جان دخترت را میخواهی نجات دهی، همین الآن از اشرف جدا شو و با من بیا، بهترین امکانات پزشکی فراهم است بعد هم تو و دخترت را به هر کشوری که بخواهی اعزام میکنیم. من عصبانیتم را از این میزان دنائت مهار کردم و فقط برای اینکه او مانع کندتر شدن رسیدن صبا به بیمارستان نشود به او گفتم ما در این جا مهمان مردم عراق هستیم و انتظاری بیش از امکانات در دسترس آنها نداریم. صبا به اصرار از من خواست بگویم بین من و آن افسر چه گذشته است، وقتی ماجرا را گفتم، گفت بابا چرا نزدی توی دهنش؟
در میان راه یکی دوبار یاد خواهر مریم کرد و گفت الآن با شنیدن این خبرها چه میکشد. بعد یاد برادر مسعود کرد و گفت «آخ، او همیشه بدترین دردها را باید تحمل کند» سرانجام وقتی ساعت ۹ شب که بیش از ۱۴ساعت از خونریزی صبا میگذشت داشتند او را به اتاق عمل میبردند باصلابت و اطمینان دست مرا فشرد و گفت «نتیجه هرچه بشود به نفع جنگ صد برابر است».
اکنون آیا هنوز جای آن هست که بپرسیم: «مگر صبا هرگز به خاک میافتد؟
صبا به خاک نمیافتد ای رفیق نبرد نسیم کشته نگردد ز تیغ زاغ و زغن
چنان نسیم بهاری، ز نو بهاران گفت وزید و خواند پیام سقوط اهریمن
صبا صدای دلانگیز مهر فردا بود صبا صلای من و ما، خطاب با دشمن
هماره عطر پیامش وزد به دشت و به باغ به خاک میهنش ایران، چو بوی مشک ختن.
دوستان براي هزاران صباي ديگر كه جانشان در خطر است كمك كنيد و هر حمايتي كه از دستتان برمي آيد انجام دهيد
صداي صبا آزادي به هر قيمت بود
نبايد اين صدا خاموش شود
صداي صبا در اشرف است
براي نجات جان هزاران ايراني ديگر كه براي آزادي ميجنگند اين پتيشن را امضاء كنيد
حتما براي امضاء فقط لايك كافي نيست
اسم وايميل خودتان را وارد كنيد و بعد دگمه ساين اين را فشار دهيد
اطلاعات شما محفوظ مي ماند
No comments:
Post a Comment