Tuesday, April 12, 2011

سخنرانی خانم مریم رجوی رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران در مراسم گرامیداشت شهیدان حماسه فروغ اشرف اورسوراواز - ۲۲فروردین ۹۰


به نام خدا و به نام شهیدان شرف و آزادی ایران به نام نور و روشنایی دلها و دیدگان ملت ایران شکافندگان ظلمتهای اختناق و زنجیر فروغهای تابان اشرف در آسمان ایران و عراق و این منطقه از جهان فاتحان پایداری سرخ‌فام در روز تاریخی ۱۹فروردین ۱۳۹۰ زنان و مردانی که اشرف را زیارتگاه و شهادتگاه آزاد‌یخواهان جهان کرده‌اید! کسانی که کلمه اشرف را مایه افتخار بشریت و سوگند مجسم مردم به‌جان آمده کرده‌اید! به قول مسعود، هزار درود و سلام در جنگ صد برابر در «کارزار کبیر فروغ اشرف» درود، درود، درود


اول اجازه بدهید چند کلامی با اشرفیها صحبت کنم، با دختران و خواهران نازنین و شهیدم: صبا و شهناز و مهدیه و آسیه و فائزه و نسترن و مرضیه و فاطمه.
کاش در کنارتان بودم تا شما را با آن فرقها و قلبهای شکافته در آغوش می‌کشیدم.
خبر شهادت سی‌وچهارمین شهید، قهرمان مجاهد خلق، علیرضا طاهرلو، زندانی سیاسی با ۱۰سال سابقه زندان را صبح امروز دریافت کردم.
سلام بر او و سردارانی مانند سعید چاووشی، امیر مسعود فضل‌اللهی، جعفر بارجی و قاسم اعتمادی
سلام بر قهرمانانی مثل حسن اوانی، ناصر سپه‌پور، محمدرضا یزدان‌دوست، مهدی برزگر، ضیا پورنادر، مجید عبادیان
سلام بر دلاوران سرفراز، خلیل کعبی، فریدون عینی، محمد قیومی، سعیدرضا پورهاشم، احمد آقایی، ورقا سلیمانی، محمدرضا پیرزادی، بهروز ثابت و حسین احمدی از ۳۶گروگان اشرف در ۶ و ۷مرداد ۸۸
و درود بر گوهران بی‌بدیل، حنیف کفایی، علی‌اکبر مددزاده، مسعود حاجی‌لویی، غلام تلغری، مرتضی بهشتی و زهیر، زهیر ذاکری را می‌گویم، پسر دلیر کاک صالح، ابراهیم ذاکری، نسل سوم از شهدای خانواده ذاکری. کاک صالح و مادرش و حالا هم پسر قهرمانش...
وقتی در جنگ کویت بچه‌ها را به خارجه می‌فرستادیم... هرکار که کردیم او نرفت. آن زمان ۱۴-۱۵ سال داشت...
چون قرار بود همه بچه‌ها بروند تا کسی در معرض بمبارانهای شبانه روزی در بغداد نباشد، پدرش مثل بقیه رفته بود با او خداحافظی کند. اما زهیر سوار اتوبوس نشده و با پدرش بحث و جدل کرده بود و گفت نمی‌روم هر کاری بکنی، نمی‌روم...
اصرارهای پدرش فایده نکرد. شب در زیر بمبارانها نشست داشتیم... کاک صالح هم آمد. در وسط بمباران، مسعود از مسئولان کار پرسید بچه‌ها چه شدند؟ آنها را فرستادید؟
گفتند بله، بچه‌های خردسال و شیرخوار رفتند. البته در مسیر آنان خطرات زیادی وجود داشت. کاک صالح هم گفت هر کار کردم زهیر نرفت، فردا باید بروم و با او دعوا کنم...
مسعود گفت هیچ نیازی به این کار نیست، وقتی خودش نمی‌خواهد برود چرا می‌خواهی او را مجبور کنی، بعد سلاح کمری خودش را باز کرد و به کاک صالح داد که به زهیر بدهد و گفت پیشانی او را از طرف من ببوس و در آغوش بگیر و کمری مرا هم به او بده.
وقتی مجاهدین می‌گویند گوهر بی‌بدیل، همینها را می‌گویند؛ نسلی از گوهران بی‌بدیل.
سلام بر او و همه شهیدان پاکباز...
سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین
سلام بر شما که به بهشت برین درآمدید و جاودانه شدید...
بله، این است فدیه‌های خجسته مسعود برای آزادی ایران.
این است فدیه‌های مسعود برای رهایی مردم این منطقه از جاهلیت و استبداد و بنیادگرایی.
حالا اشرف تجسم بالاترین ارزشهای مبارزاتی و انسانی است؛ تجسم ارزش مقاومت، تجسم فداکاری و صدق و پاکی و تجسم ایمان و وفای به عهد.
خانواده‌های شهیدان که از داخل و خارج ایران در ۲-۳ روز گذشته تماس گرفته‌اند، به واقع ما را سرشار غرور و افتخار می‌کنند. من تابه‌حال حتی یک مورد عزا و ماتم‌زدگی نشنیده‌ام.
می‌گویند که لحظه‌به‌لحظه خبرها را دنبال می‌کنند و هر کاری و هر کمکی از دستشان بیاید خواهند کرد.
می‌گویند که اشرفیان مایه افتخار و سربلندی ما هستند.
می‌گویند که فکر می‌کردیم مجاهدین را شناختیم ولی تازه مجاهدین را داریم می‌شناسیم. صحنه‌ها سراسر حماسه است.
می‌گویند که صحنه‌های جنگ امام حسین در کربلا برای آنها تداعی می‌شود؛ با نفراتی که زره و نیزه هم ندارند و جانشان را در کف دستشان گذاشته و با زرهی و لودر و بولدوزر و هاموی و هامر چنگ‌درچنگ می‌شوند.
می‌گویند که فیلم کارزار بچه‌ها و مخصوصاً مراسم سوگند آنها را دوباره نشان بدهید.
می‌گویند به ما تسلیت نگویید، راه امام حسین تسلیت ندارد. به خود من می‌گویند حق نداری عزا بگیری و سیاه بپوشی و گریه کنی.
می‌گویند که این اسوه و الگوی مقاومت و پایداری اشرف‌نشان در خیابانهای تهران و حتی در زندانهاست.
می‌گویند که در برابر مجاهدان اشرف سر تعظیم و تکریم فرود می‌آورند و می‌خواهند عقاید و آرمانهای شهیدان و اشرفیان و مجاهدین بیشتر پخش شود تا همه در جریان قرار بگیرند که اینها برای چه می‌جنگند و چطور اینقدر پایدار و استوارند.
می‌گویند که جنایتکاران باید در برابر عدالت قرار بگیرند.
می‌گویند که اینها علامت ضعف و استیصال رژیم و سرانجام علامت آزادی ایران و جمع شدن همگی ایرانیان در تهران و در میدان آزادی است.

مژگان و صدیقه خلاصه صحبتهای مسعود با مسئولان‌تان و پیامی را که به شما داده بود به من گفتند.
خودتان که درگیر نبرد بودید، بنابراین اجازه بدهید خلاصه‌ای از وقایع را مرور کنم.
کارزار کبیر فروغ اشرف از اولین ساعتهای بامداد یکشنبه ۱۴فروردین با هجوم گردانهای زرهی و پیاده و پیاده‌ـ‌مکانیزه و تکاور به اشرف شروع شده و امروز ۹روز است که ادامه دارد. چون به استثنای یک گردان مهاجم، بقیه نیروهای سرکوبگر هنوز در داخل و خارج اشرف در همان مواضع هستند و سپهبد سرکوبگر علی غیدان فرمانده نیروی زمینی عراق شخصاً عملیات سرکوب را فرماندهی می‌کند.
نیروها و گردانهای حاضر در صحنه تا صبح امروز عبارت بودند از:
- گردان جنایتکار ۳ از تیپ ۳۷ لشگر ۹
- گردان جانی واکنش سریع پلیس
- گردان جانی ضدشورش
- گردان یکم از تیپ ۲۱ لشگر ۵
- گردان ۴ تکاور از تیپ ۱۸ لشگر ۵
- گردان تکاور تیپ ۲۰ از لشگر ۵
- مهندسی لشگر ۵
- دژبانی لشگر ۵
- امداد لشگر ۵
- گشتیهای گردان ۱ تیپ ۱۹
مالکی دیروز یک سرلشکر از فرماندهی عملیات دیالی را به جرم این‌که به‌اندازه کافی با مجاهدین خشونت نکرده است، از کار برکنار کرد.
انتقال مجروحان از اشرف ادامه دارد.
نیمه‌شب گذشته هلیکوپترهای آمریکایی ۷مجروح را که حالشان وخیم بود، منتقل کردند، در خبرها حتماًًًً خوانده‌اید که وزیر دفاع آمریکا دستور کمک پزشکی داده بود. مالکی 3روز ممانعت کرد و شماری از مجروحان به همین دلیل جان باختند.
من بعد از آتشباری سنگین و تیراندازیهای فشرده و مستمر از رئیس‌جمهور و وزیر خارجه و وزیر دفاع آمریکا کمکهای فوری پزشکی را خواسته بودم. اما در عمل به‌خاطر ممانعت شخص مالکی، به‌خاطر رویکرد جنایتکارانه و ضدبشری او که خامنه‌ای دیکته کرد، تعدادی از مجروحان جان باختند. مالکی و خامنه‌ای می‌خواهند مجاهدین زجرکش شوند.
صبح دیروز ما ۱۳مجروح دیگر داشتیم. چماقداران مالکی در میان رگبار و شلیک هوایی به‌جان آنها افتاده بودند. آنها می‌خواستند «ف. اشرف» یعنی مقر فرماندهی قرارگاه اشرف را تصرف کنند که نتوانستند و پس رانده شدند و مجبور شدند خاکریز خود را از شمال آن بکشند.
بگذارید به این نکته هم اشاره کنم که آمریکا چه به‌خاطر تعهدات بین‌المللی و چه به‌خاطر توافقنامه‌ای که با تک‌تک شما امضا کرده و چه به‌خاطر اصل جهان‌شمول مسئولیت حفاظت (آرتوپی) نسبت به حفاظت از جان مجاهدان اشرف مسئولیت داشته و دارد و با توجه به فراخوانها و هشدارهای مکرر مقاومت می‌بایست از هجوم جنایتکارانه مالکی به اشرف جلوگیری می‌کرد. اما به تعهداتش عمل نکرد و حالا امیدوارم رئیس‌جمهور آمریکا شخصاً و با صراحت کشتار مجاهدان اشرف را که با هر معیاری جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت محسوب می‌شود، محکوم کند و از دیکتاتور عراق جدید و سیاستهای سرکوبگرانه و فاشیستیش آشکارا فاصله بگیرد والا دولت کنونی عراق برای خونریزیهای بیشتر دست خود را باز می‌بیند.
با همه این احوال شما نشان دادید که هر سیاستی هم که قدرتهای شرق و غرب عالم در پیش بگیرند، بر پایداری کوهوار اشرف و مقاومت ایران برای سرنگونی رژیم آخوندی، کمترین خللی وارد نکرده و نمی‌تواند کمترین
وقفه‌ای در پیشروی این مقاومت ایجاد کند.
در کارزار کبیر فروغ اشرف در بامداد و صبح جمعه ۱۹فروردین، شلیک زرهی‌ها و تیربارها و تک‌تیراندازها به‌طور فشرده و سنگین بیش از ۶ساعت ادامه داشت. نفربرهای زرهی بی.ام.پی بی‌محابا با توپ‌هایشان هم شلیک می‌کردند. می‌توانید تصورکنید، 6ساعت تیراندازیهای بی‌وقفه آن هم با سلاح سنگین یعنی چی؟

به روشنی؛ این یک طرح قتل‌عام تمام مجاهدان اشرف بود با همان الگوی قتل‌عام زندانیان سیاسی که خمینی در حضیض ضعف پس از خوردن زهر آتش‌بس در سال ۶۷ به آن رو آورد. مالکی، پاسدار بیعت‌کرده با خمینی است با همان رویکرد و با همان روشها.
ما تا الآن ۳۴شهید و حدود ۳۰۰مجروح داریم که حدود ۱۸۰نفر از آنها هدف تیر مستقیم قرار گرفته‌اند. تعدادی از گروگانهای مجروح به‌شهادت رسیده‌اند اما دیروز دولت عراق هم پذیرفت که ۶ گروگان مجروح در اختیار دارد که می‌خواهد آنها را محاکمه کند! به این می‌گویند محاکمه بعد از تیر زدن و قصاص!
با این‌ همه، پایداری و ایستادگی شگفت‌انگیز و معجزه‌آسای مجاهدین در جنگ صد برابر، این طرح نسل‌کشی و قتل‌عام را در هم شکست.
خوشا که مسعود در سلسله نشستهایش با شما قبل و بعد از عید، بر دشمن پیشدستی کرد و شما در جنگ صد برابر پیروز شدید. او از قبل، از روز شروع جنگ در عراق، با شما عهد بسته بود که درسهای جدیدی از ایستادگی ارائه خواهید کرد و حالا ۸سال گذشته و مردم ایران و مردم عراق و دنیا، این را به چشم می‌بینند.
شنیدم که مسعود قبل و بعد از عید، در ابتدای سال سرنوشت، ابلاغیه داده و 3گزینه را در مقابل یکایک شما قرار داده بود تا اگر می‌خواهید، می‌توانید بروید و اگر می‌رزمید و می‌جنگید، جانانه بجنگید. و شما همگی به گزینه تسلیم در برابر دشمن ضدبشری تف کرده و برای دهمین و صدمین بار در یک اتمام‌حجت تاریخی و ایدئولوژیکی هیهات گفتید. درود بر همه شما.
این چنین بود که در نبرد شگفت و بی‌نظیر بین افراد دست خالی با یکانهای زرهی به سرکردگی فرمانده نیروی زمینی دشمن، شما ورق را برگرداندید و سرنوشت تازه‌یی رقم زدید.
خامنه‌ای و مالکی یک‌سوم زمینها، زمینهای خالی در شمال اشرف و تأسیسات و محلهای استقرار مجاهدین در این نقاط را تحت عنوان کشاورزی، گرفتند و خاکریز کشیدند و جدا کردند. یک نوع کشاورزی از نوع خمینی و خامنه‌ای و مالکی که بذر آن سرها و دلهای مجاهدین است و با خون مجاهدین هم آبیاری می‌شود. حالا صبر کنید تا ببینیم ثمره و محصول این کشاورزی، چه چیزی جز سرنگونی دیکتاتور عراق جدید و سرنگونی دیکتاتور ایران قدیم می‌تواند باشد؟!
اما شما، با دست خالی در برابر زرهی و تیربار فاتح شدید. به‌قول مسعود؛ فتح مبین فقط همین! حتی اگر اشرف را به شبه اوین تبدیل کنند.
در جنگهای میهنی و انقلابی تاکنون ایستادگی افراد دست خالی در برابر زرهی و نیروی زمینی دشمنی که گویی برای حمله به یک کشور بسیج کرده است، دیده نشده. انگار که جنگ کشور به کشور است.
هرگز در تاریخ جنگهای میهنی و انقلابی دیده نشده است که افرادی با دست خالی، تنها با بدنهای خود به جنگ زرهی بروند و دشمن را پس برانند و اصالت و حقانیت خود را این‌چنین درخشان، عالم‌گیر کنند و به ثبت بدهند.
صحنه‌های سرقت خودرو و غارت اموال به‌وسیله عوامل مالکی و مزدوران نیروی تروریستی قدس که با زبان فارسی حرف می‌زنند، براستی چندش‌آور است و اوج پستی و دنائت دشمن ما را نشان می‌دهد.
براستی هم‌چنان‌که مسعود گفته است این یک جنگ ۴منظوره بود و شما در هر ۴جهت پیروز شدید:
ـ ولی‌فقیه ارتجاع از شعله‌ور شدن قیام در ایران می‌ترسد و مثل همیشه چاره‌ای جز سرکوب نظامی پیشاهنگان قیام و سرنگونی در اشرف پیدا نکرده بود.
ـ علاوه‌براین رژیم و ایادی آن از احتمال خارج شدن مجاهدین از لیست تروریستی آمریکا لرزه بر اندامشان افتاده است و باید سرکوب می‌کردند.
ـ هم‌چنان‌که مسعود یکماه و نیم پیش در اوایل اسفند گفت؛ قیام و انقلاب دموکراتیک مردم عراق هم آغاز شده و دیگر دیکتاتور عراق جدید را برنمی‌تابند. یعنی که مالکی هم نیاز شدید به سرکوب مجاهدین داشته است تا مردم عراق بر جای خود بنشینند.
ـ اخراج مجاهدین از عراق و اشرف هم که در ۸سال گذشته در صدر اولویتهای فاشیسم دینی بوده و نیازمند تشریح و توضیح بیشتر نیست.
و حالا ما در هر ۴جهت دست بالا را داریم.
کارزار کبیر فروغ اشرف در هر ۴جهت مبارک و گرامی است. اگر‌چه بهای آن بسیار سنگین بوده و هست.
در این کارزار، ولی‌فقیه ارتجاع، مالکی را در حضیض ضعف، وادار به بالاترین و احمقانه‌ترین اشتباه کرد.
بی‌جهت نیست که در این ایام رژیم دائماًًًً و از هزارویک طریق به‌گوش مالکی می‌خواند که اگر کار مجاهدین را در همین عملیات تمام نکنی و آنها را از اشرف و عراق اخراج نکنی، حتی اگر یک متر از اشرف هم دست مجاهدین باقی بماند، به‌زودی تعادل علیه خودت می‌چرخد. چرا که اینها (منافقین!) استادند و تو را به‌خاطر نقض حقوق‌بشر سرانجام به محاکمه می‌کشند. بله، به این می‌گویند فتح مبین!
واکنشهای دشمن بسیار ترس‌آلود و تدافعی است. پریروز فرمانده نیروی زمینی مالکی در یک شوی رسانه‌ای در زیر سرنیزه در منتها‌الیه شمالی زمینهای اشرف مصاحبه مطبوعاتی ترتیب داد و گفت؛ زمینهای کشاورزی را گرفتیم و کارمان را تمام کردیم!
زمینهایی که از سال ۱۹۴۷ اشغال شده بود. یعنی زمانی که در عراق رژیم سلطنتی بوده است، 2سال بعد از جنگ جهانی دوم و معلوم نیست از ۶۵ سال پیش تابه‌حال این پرونده‌ها کجا بوده!
بعد هم دیدیم که مهمترین خبرگزاریها و مطبوعات جهان و همین‌طور گزارشگران بدون مرز این شو احمقانه را به سخره گرفتند و نوشتند که محض نمونه حتی به یک خبرنگار هم اجازه ورود به اشرف و دیدار با ساکنان آن داده نشد. مالکی و خامنه‌ای از چه می‌ترسند؟ از این‌که جهان، جنایت و واقعیت را به چشم ببیند و آنها از اریکه قدرت ساقط شوند.
سرکرده نیروی زمینی و سخنگویان قد و نیم قد دیکتاتور عراق جدید از ابتدا می‌گفتند که اصلاً شلیکی صورت نگرفته و کسی کشته نشده است.
اگر این‌طور است، چرا یونامی را که طبق قطعنامه شورای امنیت موظف به نظارت و مانیتور اشرف است، به اشرف راه نمی‌دهید؟ چرا خبرنگاران آسوشیتدپرس و رویتر را برگرداندید؟ و نوشتند که ما را راه نمی‌دهند. اد ملکرت نماینده ویژه دبیرکل در عراق و رئیس هیأت ملل‌متحد در جلسه شورای امنیت درخواست کرد دولت عراق اجازه بدهد آنها به اشرف بروند ولی مالکی مانع شده و هنوز نگذاشته است.
در مورد زمینهای کشاورزی مورد ادعای خامنه‌ای و مالکی هم، هرچند یک دروغ آشکار است و ما صدها سند و مدرک و نامه در این باره به قضاییه عراق و سفارت آمریکا و ملل‌متحد ارائه کرده‌ایم، بااین‌همه ۲روز قبل از حمله، باز هم مسئولان ما به سازمان ملل و دولت آمریکا اطلاع دادند و ثبت هم شده است که گفتیم:
اولاً ـ اگر کسی به واقع ادعای حقوقی زمین دارد و ریگی به کفش ندارد و پای خامنه‌ای و اطلاعات و نیروی تروریستی قدس در کار نیست، راه متمدنانه آن دادگاه است و نه تیغ‌کشی و چوب و چماق و توپ و تانک و گردان زرهی.
ثانیاً ـ بااین‌حال، ما حاضریم زمین را با حکمیت سازمان ملل، بخریم و سند آن را هم به نام دفتر سازمان ملل ثبت کنیم که متعلق به خودمان نباشد.
این پیشنهاد بسیار مورد استقبال سازمان ملل و نمایندگان آمریکا قرار گرفت و گفتند بسیار پراتیک و سهل و آسان و واقع‌بینانه و نشان‌دهنده تفاهم است. اما گوش مالکی به این چیزها بدهکار نیست و هدفش کشتن و قتل‌عام بود.
در مورد این‌که رژیم و دم و دنبالچه‌های آن ایراد می‌گیرند که چرا مجاهدین برخلاف خواست دولت دست‌نشانده عراق در آن‌جا مانده‌اند و این نقض حاکمیت این دولت است، باید در این‌باره هم بگویم که:
اولاً ـ این حرف سرپوش سرقت حاکمیت عراق توسط رژیم آخوندهاست
ثانیاً ـ طبق قوانین و کنوانسیونهای بین‌المللی و حقوق‌بشر، طبق قطعنامه‌های پارلمان اروپا و بیانیه‌های پارلمانهای 35کشور، طبق بیانیه‌ها و گزارشهای سازمان ملل و یونامی و دبیرکل و حقوقدانان و طبق نامه‌ها و موضعگیریهای دولت آمریکا و دولت انگلیس و نروژ و اتحادیه اروپا و پارلمانترهای ۳۵کشور دنیا و همه سازمانهای بین‌المللی، حقوق ساکنان اشرف انکار‌ناپذیر است و نمی‌توان آن را زیرپا گذاشت، مگر کسی بخواهد فرزندان مردم ایران را به‌خاطر خوش‌آمدن دیکتاتورها قربانی کند.
ثالثاً ـ بااین‌همه، از روز اول در اشرف به جانشین نیروهای چندملیتی و نمایندگان دولت و سفارت آمریکا گفتند 2روز قبل از حمله هم به سازمان ملل و آمریکاییها گفتند؛ که ما اصراری در ماندن در عراق نداریم و همین الآن می‌تواند هواپیما بیاورد و همه ساکنان اشرف را به آمریکا که سلاحهایشان را گرفته و یا به اروپا بیاورند. هزینه هواپیما را هم خودمان می‌دهیم. اما تا همین الآن حتی یک بیمار را هم نتوانسته‌اند منتقل کند.
این را هم که قبلاً گفتیم و خود من اعلام کردم که قبل از هرکجا حاضریم و ترجیح می‌دهیم به وطن خودمان یعنی ایران برویم، به شرط امنیت و آزادی بیان و فعالیت سیاسی و تضمین آن از جانب شورای امنیت و ارگانها بین‌المللی و قبول و اعلام این امر از جانب ولی‌فقیه ارتجاع با اسم و امضای خودش.
بنابراین ما هر راه‌حلی را جز زانو‌زدن و ندامت و تسلیم در برابر فاشیسم، پیشاپیش روی میز گذاشتیم. اما مالکی و خامنه‌ای دنبال راه‌حل نیستند بلکه دنبال سرکوب و دیکتاتوری و تسلیم هستند. اینجاست که مجاهدین می‌گویند: هیهات من الذله. و هرگز.
بنابراین خوشا به مژگان و صدیقه و سرداران و سالاران حماسه‌ساز در کارزار کبیر فروغ اشرف پرچمداران شرف و آزادی ملت ایران. شهید قهرمان فائزه رجبی که ۲۰سال داشت، پدرش عبدالرضا رجبی را رژیم در آبان ۸۷ زیر شکنجه کشت.
نسترن عظیمی، ۲۴سال داشت. و شهدای قهرمان صبا و آسیه هم فقط بیست‌وچند سال داشتند.
وقتی مجاهدین می‌گویند نوامیس ایدئولوژیکی، همینها را می‌گویند.
و البته روشن است که این بهای آزادیست و باید با همه سختی این بها را داد. و درود بر همه شهدا و سرداران و سالاران.
هموطنان عزیز!
کمتر از ۲۴ساعت بعد از حمله به اشرف، رژیم ولایت فقیه از طریق وزیرخارجه‌اش رسماًًًًًًً از مالکی به‌خاطر ارتکاب این جنایت تشکر و تقدیر کرد. خبرگزاری‌های بین‌المللی نوشتند: «صدای رژیم ایران تنها صدای حمایت از این سرکوبها در برابر کری از اعتراضهای بین‌المللی است».
بله، دستور کشتار از بیت خامنه‌ای آمده است. از همانجا برای قاتلان کف می‌زنند و در همانجا برای توجیه جنایت انواع اباطیل را به هم می‌بافند.
به موضعگیریها و تبلیغات روزهای اخیر رژیم نگاه کنید که چطور برای اجرای قوانین عراق دلسوزی می‌کند، چطور سنگ حاکمیت ملی در عراق را به سینه می‌زند و چگونه حتی اعلام آمادگی مکرر مجاهدان اشرف را کتمان می‌کند تا اثبات کند که گویا این اشرفی‌ها هستند که ناقض قانون و حاکمیت عراق‌اند. آنها هستند که عامل بحران و خشونت‌اند و گردان‌های مالکی مثل گردان‌های پاسدار و بسیجی در خیابان‌های تهران، بی‌تقصیر و مظلوم‌اند.
در نگاه رژیم و دست‌آموزانش بر سر هر مسأله‌یی، اصولاً مقصری جز مقاومت و مجاهدین وجود ندارد. زیرا بیش از 3دهه است که گناه بزرگی مرتکب شده‌اند و از آن دست برنمی‌دارند. این گناه همان مبارزه برای آزادی و برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه است.
اما ما باز هم می‌گوییم به این گناه بزرگ افتخار می‌کنیم.
بله ما به مبارزه برای آزادی مردم ایران افتخار می‌کنیم و آن را تا پیروزی ادامه خواهیم داد.
حال بگذارید دیکتاتور عراق جدید نیز با الهام از بیت خامنه‌ای، هرچه می‌خواهد برای توجیه جنایت هولناک ۱۹فروردین لفاظی کند. یا شوهای بازدید خبرنگار از اشرف برگزار کند، بدون این‌که به خبرنگاران اجازه گفتگو با ساکنان اشرف را بدهد.
او مقام خود را مدیون پول و تروریسم و ارعابی است که از تهران به عراق پمپاژ می‌شود. پسرخوانده سیاسی و عقیدتی خامنه‌ای است. از این رو در اجرای اوامر او برای ارتکاب هر جنایتی درنگ نمی‌کند.
به حوادث روز ۱۹فروردین نگاه کنید. هر یک از حلقات این هجوم پرشقاوت، از آغاز تا انتها، خود به تنهایی مصداق آشکار جنایت علیه بشریت، جنایت جنگی و جنایت علیه جامعه بین‌المللی است.
حمله ستونهای زرهی به کمپ محل استقرار پناهندگان و افراد حفاظت‌شده در چارچوب کنوانسیون ۴ ژنو،
نشانه‌روی مستقیم به‌ سر و قلب ساکنان اشرف و شلیک به آنها،
زیرگرفتن عمدی افراد پیاده و له کردن آنها،
گلوله‌باران و توپ‌زدن به محلهای مسکونی،
ممانعت از رساندن مجروحان در حال اغما به بیمارستان،
بله همه اینها مصادیق جنایت علیه بشریت است.
دستور تمام این خونریزی‌ها مستقیماً و بدون واسطه از سوی دیکتاتور عراق جدید صادر شده است.
در این حمله و هم‌چنین در قساوت‌های تکان‌دهنده‌اش علیه مردم عراق به‌خصوص در زندان‌ها، او به مراتب بی‌رحم‌تر از دیکتاتور لیبی رفتار می‌کند.
این برعهده شورای امنیت ملل‌متحد است که پرونده‌ این جنایتها را به دیوان کیفری بین‌المللی ارجاع دهد تا این دادگاه بتواند حکم جلب بین‌المللی او را صادر کند. علاوه بر این از همه دولتها و هم‌چنین از ملل‌متحد می‌خواهم ترتیبات ضروری را برای تحقق این درخواستهای مبرم فراهم کند:
۱- تأمین و تضمین حفاظت اشرف توسط سازمان ملل و توسط دولت آمریکا که سلاحهای مجاهدان اشرف را گردآوری نموده و در موافقتنامه با یکایک آنها، تعهد حفاظت تا تعیین‌تکلیف و فرجام نهایی داده است
۲- آزادی بلادرنگ ۶گروگان مجروح و در حال اعتصاب: مجاهدان خلق بهمن طلوع، حسین عینی، مهدی غفوری، بابک کریمی، حمید مکی و اصغر مهدیزاده.
۳- بازگشودن در اشرف به روی هیأت ملل‌متحد و وکلا و پارلمانترها و خبرنگاران
۴- تعیین یک هیأت بین‌المللی حقیقت‌یابی و تحقیق درباره حمله نیروی زمینی عراق به اشرف به سرکردگی فرماندهی این نیرو از سوی شورای امنیت ملل‌متحد
۵- بیرون کشیدن قوای مهاجم و سرکوبگر عراقی از اشرف
۶ـ لغو محاصره ضدانسانی ۲۸ماهه و جمع کردن سیرک مزدوران وزارت اطلاعات و نیروی تروریستی قدس و شکنجه مجاهدان اشرف با ۲۴۰بلندگو به‌طور شبانه‌روزی

یاران مقاومت!
کارزار کبیر فروغ اشرف، که در آن، اشرف، جان‌فشان و سربلند، به اوج رسید. یکبار دیگر اثبات کرد که اشرف کانون استراتژیک نبرد آزادی با رژیم ولایت فقیه است و این نبرد به اوج رسیده است.
در عین حال شروع دوران تازه‌یی است.
این همه عواطف و همدردی و همبستگی نسبت به مقاومت مردم ایران و این انفجار خشم و بیزاری علیه رژیم آخوندها و دست‌نشاندگان آن در عراق، حاکی از موقعیت جدیدی در سراشیب سرنگونی رژیم آخوندهاست.
در کوران همین کشاکش خونین، در اوج همین رنج‌ها و آزمایش‌ها و در دل توفان‌های سهگمین، روشنایی فتح و آزادی دیده می‌شود.
رژیم ولایت فقیه محکوم به انقراض و سرنگونی است و از این سرنوشت گریزی ندارد.
این مقاومت و قیام آزادیبخش مردم ایران است که پیروز می‌شود. بی‌شک شما پیروز می‌شوید.

سلام بر مردم ایران
سلام بر آزادی
سلام بر اشرف
سلام بر شهیدان و اسیران اشرف.

No comments:

Post a Comment