Monday, January 30, 2012

از پدرم خواهش و استدعا کردم که به من اجازه دهد اين زنان را ملاقات کنم


«آزادی» چه واژه زيبايی است. طبق تعريف لغتنامه وبستر، آزادی يعنی کيفيت و موقعيت آزاد بودن و عدم ضرورت، اجبار يا محدوديت در انتخاب و عمل کردن؛ و رها بودن از قدرت ديگران.

مرزها فرو ميريزند وقتي صحبت از برابري و آزادي است. همان كلماتي كه مسئوليت به تصوير كشيدن انسان را دارند.

ما در ايميلها و نامه های خود در مورد ملاقات در اشرف آزاد و در يک تهران آزاد به عنوان خواهران بين المللی

صحبت می کرديم تا در نهايت بتوانيم مرزهای جهانی را درنورديم.

ساراي عزيز؛ خواهرم؛ فاصلهها در برافراشتگي ارزشهاء پيشاپيش دلبيستگيهاي فردي؛ دلها را در دنيايي كه بيكران است و بدون مرزهاي جغرافيايي، به هم پيوند مي دهدوبه همين دليل از اولين روزي كه تو حامي ارزش آزادي و كانون اين آزادي براي مردم ا يران يعني اشرف شدي؛يعني ازخيلي وقت پيش مادر كنار هم هستيم.

من برخلاف باور عمومی مخصوصاً در آمريکا، متوجه شدم که همه زنان در آسيای جنوب غربی در مواجهه با استثمار مسخ نشده اند. يک گروه ويژه از زنان هستند که اجازه نمی دهند کسان ديگری سرنوشت آنها را تعيين کنند....در حقيقت آن چه برای من بيشتر شوک کننده بود اين بود که فقط زنان نيستند و مردان هم در کنار آنها برای مقابله با استبداد ايستادگی می کنند

: تو به جستجوي جنگجوياني بودي كه خود سرنوشت را مينويسند، ما به جستجوي آزادي بوديم تا سرنوشتخلقمان را در رهايي از وحشيانه ترين نوع استبداد رقم بزنيم. چه خوب كه همديگر را در ميانة اين نبرد يافتيم. درحالي كه در ميدان بزرگ نبرد خونريزترينديكتاتوري جهان معاصرهمه سرمايه خلقي اسير را به خدمت گرفته تا با دروغ و فريبحقايق را وارونه جلوه دهند و در اين راه از هيچ شنائتي كوتاه نمي آيد از تهمت و برچسبهاي ناروا ؛و از هيچ جنايتي ابا ندارد از قتل و ترور و انفجار؛ وزناني كه ايستادگي و تسليم ذلت نشدن را بعنوان زيباترين فرم از يك عكس در جهان، قاب ميگيرند؛ خود بخشي از زيبايي اين ايستادگي اند همان طور كه تو هستي.

من با مجاهدين خلق آشنا شدم و از پدرم خواهش و استدعا کردم که به من اجازه دهد اين زنان را ملاقات کنم. حتی بهتر، حتی بهتر، بگذار مشعل آنان را در دست بگيرم و در کنار آنها بجنگم. آنها نه تنها توانسته اند کليشه ها و نقشها را تخريب کنند بلکه توانسته اند چالشهای غيرقابل عبور را تسخير کنند و موقعيتهای رهبری کننده را در دست بگيرند. زنان و مردان مجاهدين به دموکراسی و حقوق برابر و آزادی عقيده دارند.

خواهرم تو يك دختر جوان ساده نيستي، تو از لحظهيي كه انتخاب كردي تا صدايت را سلاحت كني بهخروششكست ناپذيردرآزاديخواهي پيوستي.حال يكبار ديگر در هياهوي اين خروش خودت را نگاه كن. آري همة ما وقتي از هيات فرد خارج شديم با شگفتي تواني را شناختيم كه پيش از اين در زير غبار نميتوانها مدفون شده بود.

اگر تمام آن چه که به عنوان سلاحی برای دفاع از آنان در اختيار داشته باشم فقط صدايم باشد، فرياد خواهم زد نام آنها را از ليست خارج کنيد.

:ساراي عزيز؛ اين فريادهاي تواز آنجا كه به ياري مقاومت مردم ايران شتافته البته پژواكش را در تقدير خلقي كه در سخت ترين روزهاي مقاومتشان در برابر دژخيمان، ترا دركنارخويش يافته اند؛ خواهي شنيد. پژواك اين صدا در خروش قيامي كه دور نيست شنيده خواهد شد. وروزي آنان كه در روزهاي دشوارترين نبرددر كنار مدافعان مردم ايران، ايستادند و به ايستادگي ادامه دادند؛خلق ايران را در كنار خويش خواهند يافت.

اما اين تصميم من نيست بلکه، سارا، اين انتخاب خود توست. اگر من فرصت يابم و رئيس جمهور به من اجازه دهد که به آن جا بروم، آيا مرا همراهی خواهی کرد حتی اگر به معنی رفتن به اشرف باشد؟

من میگم بزن بريم!

No comments:

Post a Comment